به بهانه ی صدمین عرض حال یا عرض صدمین حال
به بهانه ی صدمین عرض حال یا عرض صدمین حال
اونوقت ها (بچه که بودم) یکی از آرزوهام این بود که یه مداد رو تا آخر مصرف کنم. همیشه از دیدن مدادهای در آستانه ی تمام شدن بعضی از همکلاسی هام یا خواهر برادرم داغم تازه می شد. بهترین رکوردم رسوندن یه مداد به حدوداً نصف اندازه ی اولیه اش بود (تازه اونم با تراشیدن های غیرضروری و یواشکی). همیشه قبل از اینکه به پایان عمرش نزدیک بشه (در عنفوان جوانیش)، گم می شد!
بعدتر که اسباب نوشتنمون به خودکار ارتقاء پیدا کرد، همین مسأله وجود داشت: معمولاً قبل از اینکه حتی یک سوم جوهر مصرف بشه غیب می شدن. حتی بعضی وقتا یه خودکار نیمه جوهر (یا حتی ربع جوهر) پیدا می کردم و با علم به اینکه اگه این خودکار رو تموم هم بکنم، یک دهم تموم کردن یه خودکار کامل حال نمی ده، سعی خودمو می کردم. ولی هیچ وقت به نتیجه نرسیدم.
ولی اخیراً این طلسم شکست: یه روان نویس مشکی JetStream که خیلی خیلی ازش خوشم میومد (هدیه ی علی) رو موفق شدم تموم کنم. (به قول علی) خدا رو شکر. به نظرتون میشه این رو به عنوان یه فصل تازه در زندگیم در نظر گرفت؟
این روزا (بخوانید این سال ها) یه ابزار نوشتن به ابزارهای کلاسیک قبلیمون اضافه شده: کامپیوتر.
کارکرد وبلاگ برای من چیه؟ بهانه ای برای نوشتن؟ مجالی برای نوشتن؟ التزامی برای نوشتن؟ و البته با قوانین جدید شاید موجبی برای گرفتاری قضایی؟ یا تقویت خودسانسوری؟ نمی دونم.
به هر حال این مطلب صدمین مطلب وبلاگ من یعنی عرض حاله. بدین وسیله صدمین پست خودم رو به خودم تبریک و به دشمنان تسلیت میگم و امیدوارم این یکی مثل مدادها و خودکارهام گم نشه.
بعدتر که اسباب نوشتنمون به خودکار ارتقاء پیدا کرد، همین مسأله وجود داشت: معمولاً قبل از اینکه حتی یک سوم جوهر مصرف بشه غیب می شدن. حتی بعضی وقتا یه خودکار نیمه جوهر (یا حتی ربع جوهر) پیدا می کردم و با علم به اینکه اگه این خودکار رو تموم هم بکنم، یک دهم تموم کردن یه خودکار کامل حال نمی ده، سعی خودمو می کردم. ولی هیچ وقت به نتیجه نرسیدم.
ولی اخیراً این طلسم شکست: یه روان نویس مشکی JetStream که خیلی خیلی ازش خوشم میومد (هدیه ی علی) رو موفق شدم تموم کنم. (به قول علی) خدا رو شکر. به نظرتون میشه این رو به عنوان یه فصل تازه در زندگیم در نظر گرفت؟
این روزا (بخوانید این سال ها) یه ابزار نوشتن به ابزارهای کلاسیک قبلیمون اضافه شده: کامپیوتر.
کارکرد وبلاگ برای من چیه؟ بهانه ای برای نوشتن؟ مجالی برای نوشتن؟ التزامی برای نوشتن؟ و البته با قوانین جدید شاید موجبی برای گرفتاری قضایی؟ یا تقویت خودسانسوری؟ نمی دونم.
به هر حال این مطلب صدمین مطلب وبلاگ من یعنی عرض حاله. بدین وسیله صدمین پست خودم رو به خودم تبریک و به دشمنان تسلیت میگم و امیدوارم این یکی مثل مدادها و خودکارهام گم نشه.
3 نظر:
البته نمیدونم معادل تموم شدن مداد و خودکار تو این فضا چی میشه اما به هر حال تبریک میگم من همیشه از خوندن مطالبت لذت میبرم
توسط علی فتحاللهی, در ۹:۳۱ بعدازظهر
من هم بهت تبريک ميگم. من هم مشکل تو رو داشتم اما فکر کنم از سالهای دبیرستان برطرف شد. یعنی تونستم خودکارهامو تموم کنم.و از اونجا بود که مادر خانومم ازم راضی شد. بقول خودم "خدا رو شکر".
توسط علي دهقانيان, در ۲:۲۵ بعدازظهر
با همه ی مطالبت حال می کنم ولی فکر کنم وبلاگ بیشتر از همه چیز برات بهانه ای شده برای ننوشتن از بس که کم می نویسی. البته گوش شیطون کر دوباره راه افتادی و ما باز حال می کنیم.
توسط Naser, در ۱۱:۰۰ بعدازظهر
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی