عرض حال

جمعه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۷

Beautiful Mind!

چند روز پیش بعد از اینکه امتحانم تموم شد و برگه ها رو تحویل گرفتم، رفتم طبقه همکف دیدم راننده داره تو راهرو داره قدم می زنه و با دیدن من که کارم تموم شده و می تونیم بریم خونه خوشحال شد. یه پیرمرد تقریباً 50 ساله که هیچوقت بجز سلام و خداحافظی یک کلمه هم باهاش حرف نزدم. سوار که شدیم بعد از چند دقیقه احساس کردم باید یه چیزی بگم، و از دهنم پرید امتحان امروز خیلی غایب داشت، و بعدش دو سه تا جمله در همین مورد رد و بدل شد. بعد پرسید: «آقای مهندس، کلاً دخترا درسشون بهتره یا پسرا؟» من خیلی سریع یه توزیع آماری توی ذهنم شکل گرفت و دیدم اگه بخوام با یه سری جملات توصیفی، این توزیع رو توضیح بدم یارو گیج میشه، سعی کردم مساله رو ساده تر کنم، مثلاً بگم توی هر کلاسی هم ماکزیمم و هم مینیمم نمره رو پسرا می گیرن، ولی میانگین دخترا معمولاً بهتره. دیدم بازم کارمون نمیشه، خلاصه زور خودم رو زدم: «ببین در مجموع میانگین دخترا بهتره، ولی خوب تک و توک یه پسرایی هم پیدا میشن که بالاترین نمره کلاس رو می گیرن». جواب داد: «آهان! یعنی پسرا بهترن!». گفتم: «نه، خوب همه ی پسرا که اینجوری نیستن، بیشترشون گند می زنن، یکی دو تا خیلی خوب دارن». گفت :«آهان فهمیدم! یعنی دخترا بهترن». گفتم: «میانگین دخترا آره، ولی شاگرد اول معمولاً پسره». گفت:«پس یعنی پسرا بهترن؟». با ناامیدی گفتم:«آره، پسرا بهترن».

6 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی