عرض حال

جمعه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۷

بودن یا نبودن - شماره دوم

به کرات از بی ارادگی بعنوان یکی از مختصات فردی که به مواد مخدر اعتیاد دارد یاد شده است. این موضوع زمانی قابل ملاحظه تر جلوه می کند که در قیاس بین حالت سلامت و حالت اعتیاد اشاره به وجود اراده انجام هر کاری در حالت اول و عدم وجود چنین اراده ای در حالت دوم می شود. مثال بارز این مورد تصمیمات مکرری است که افراد مبتلا در لحظات بحرانی مبنی بر ترک اعتیاد می گیرند و هرآنچه در توان دارند برای جلب باور اطرافیان نسبت به تصمیم خود نشان می دهند، اما در اولین فرصت به پایین ترین بها، تصمیم، قول، قسم و اراده خود را زیرپا می گذارند. 
من – ضمن برائت از هر نوع اعتیاد به هر گونه مخدر – مواردی را در خود سراغ دارم که پس از اراده جزم ترین عزم ها، حتی با تمام بودن خود نیز قادر به ایستادن بر آن ها نیستم و می دانم این ویژگی را می توان در برخی افراد دیگر که شناخت نزدیک از آنها دارم نیز سراغ گرفت. به نظر من چنین می رسد که این خصوصیت – یعنی عجز مطلق در اراده موارد خاص – اختصاص به مبتلایان به اعتیاد ندارد و کم وبیش در همه افراد قابل جستجو است. و بلکه می خواهم فراتر رفته اعتیاد را تنها مجالی برای بروز این ویژگی انسان بدانم، نه دلیل ایجادی.

1 نظر:

  • من عاشق مطالبی ام که یه جورایی به اعتیاد مرتبط میشن
    :D

    !به نظر من اعتیاد خیلی هم خوبه

    توسط Blogger Khalil, در ۵:۵۰ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی