عرض حال

دوشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۵

شغل دوم

دو روز در هفته هم میرم مجتمع آموزش عالی پاسارگاد. برای بچه ها کاردانی به کارشناسی مهندسی نرم افزار میگم. بعضی از این بچه ها بعضی وقتا میان میگن من فلان دانشگاه هم قبول شدم برم اونجا یا وایسم همینجا؟
چند وقت پیش یه دختری اومد گفت: "من امسال هم اینجا قبول شدم هم یاسوج. اینجا غیرانتفاعیه ولی اونجا دولتیه. در عوض اینجا پیش خونوادم هستم ولی اگه بخوام برم اونجا 19 ساعت تو راه هستم. ولی چون کاردانی اقلید بودم خیلی برام سخت نیست پیش خوانوادم نباشم و ..." و کلی توضیحات داد. من بهش گفتم همینطور که خودت گفتی این مساله ی بهینه سازی چند هدفی با کلی پارامتر و کلی معادله است. بهترین کسی که میتونه حلش کنه خودتی. باید تمام جوانب رو در نظر بگیری و راهی رو انتخاب کنی که بیشترین سود رو داشته باشی. دیدم داره هاج و واج نگام میکنه. بعد گفت :"یعنی برم اونجا یا بمونم اینجا؟". گفتم خودت چی دوست داری؟ بازم تمام توضیحات قبلی رو تکرار کرد. منم جوابم رو تکرار کردم. بعد افتادیم تو حلقه. بعد دهنم کف کرد. آخرش گفتم عزیزم همیشه استخاره بهترین جواب رو به آدم میده. برو استخاره کن هر چی اومد شک نکن. اگه بدونین چقدر خوشحال شد. کلی تشکر کرد و از در رفت بیرون.
چند روز بعد یکی از پسرا اومد همین سوال رو پرسید. گفتم نظر خونوادت چیه؟ گفت اونا هم چیزی نمی دونن. خواستم براش همون مساله ی بهینه سازی رو توضیح بدم یهو یه چیزی خورد تو سرم. منم با طمأنینه گفتم استخاره کن پسرم. اونم خوشحال شد و رفت.
دیگه هر کی میاد این سوال رو میپرسه بدون معطلی بهش میگم استخاره. حالا دیگه تصمیم گرفتم یه قرآن با خودم ببرم، خودم براشون استخاره کنم.
حالا اینا رو گفتم که چی؟ اینا مقدمه ای بود برای تبلیغ شغل جدیدم. اگه خودتون یا احیاناً کسی از آشناهاتون برای تصمیم گیری در مورد مساله ی خیلی مهمی شک داشتین سریع یه ایمیل بهم بزنین تا براتون استخاره بگیرم. با وضو و نیت پاک ایمیل بزنین. انشالله که جواب واقعیتون رو میگیرین. یا علی.

11 نظر:

  • خيلي خيلي عالي بود. كولاك بود. منو ياد كاراي عزيز نسين انداخت

    توسط Anonymous ناشناس, در ۳:۵۹ بعدازظهر  

  • reza hamkar nemikhay?

    توسط Blogger جواد حيدري, در ۴:۴۴ بعدازظهر  

  • از وقتی گفتی کامنتهام بی مزه است دیگه واست کامنت نمیذارم.:))

    توسط Blogger Mehdi, در ۵:۲۳ بعدازظهر  

  • با سلام،
    جناب آقای جواد،
    همانطور که در کامنت های پست قبلی هم اشاره کردم، من با آدم های بزدل میانه ای ندارم. بنابراین هر چه سریع تر آن نقاب کثیف را از روی پروفایلتان بردارید تا چهره ی واقعی شما رویت گردد. ضمناً اگر خیال دارید با اسم جواد عزیز ما نفوذ کنی کور خوانده ای. منظورم همان جواد جنوبی ساکن تهران است. زود خودت را معرفی کن

    توسط Blogger Unknown, در ۴:۱۷ قبل‌ازظهر  

  • مهدی جان، از قدیم گفتن کامنت کاچی به از هیچی. بنابراین حتماً کامنت بذار که با مزه و بی مزه اش به آدم دلگرمی میده. بخصوص کامنت های دوستای خیلی عزیز. قربانت.

    توسط Blogger Unknown, در ۴:۱۸ قبل‌ازظهر  

  • التماس دعا حاجي.
    هنر فکر نکردن را يادت است؟ کتابي که مهدي اخوان گرفتش و بعد انداختش به علي؟

    توسط Blogger Naser, در ۶:۰۱ قبل‌ازظهر  

  • من بیشتر بنظرم رسید که "ماجرای آدم شدن من" شبیه کارای عزیز نسین بود. به هر حال هردوش جالب بود. خوب مینویسی رضا جان.

    توسط Blogger علي دهقانيان, در ۱۰:۴۵ قبل‌ازظهر  

  • خدا همه امواتت رو بیامرزه. عجب راهکاری هست این استخاره! کاش زودتر گفته بودی تا منم مجبور به توضيح تابع هزینه نشم!

    توسط Anonymous ناشناس, در ۸:۳۷ بعدازظهر  

  • :))))
    خجالت نمی کشید بچه های مردم و میذارید سر کار؟؟؟؟؟؟

    توسط Anonymous ناشناس, در ۷:۴۸ بعدازظهر  

  • تورو خدا با اسامی ناشناس کامنت نذارین، من از کنجکاوی دیوونه می شم. هی فکر می کنم این روزا کی بدنیا اومده که اسم خودش رو گذاشته
    celebrated

    توسط Blogger Unknown, در ۶:۰۵ قبل‌ازظهر  

  • سلام رضا جان
    شدیدا تاثیرات معنوی آثارت من رو منقلب کرده و نمی دونم چی بگم. آقا تو رو به اون قبله و دست بریده ی ابوالفضل قسم واسه من یه استخاره کن ببین بالاخره من سعادت دیدن آقا (ع) رو پیدا می کنم یا نه؟

    توسط Anonymous ناشناس, در ۷:۰۰ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی