آتش و عود
آتش و عود
یکی از دوستان عزیز و قدیمی بنده که البته از محققان و دانشمندان برجسته ی زمان ما می باشند، به نام غلام عباس همت یار، اخیراً یکی از گزارش های پژوهشی ارزشمند خود را بمنظور مطالعه و ویرایش در اختیار بنده قرار دادند. بنده نیز ضمن مطالعه و بررسی مقاله ی فوق الذکر، موضوع را مناسب نشر یافته و پس از کسب اجازه از ایشان به سمع و بصر شما می رسانم:
آتش زدی در عووووود او
نظاره کن در دوووووود او [1]
همه می دانند که یکی از شناخته شده ترین، فعال ترین و قدیمی ترین فعالان حقوق زنان -در هر زمان و هر مکان- شخص شخیص بنده می باشد که بعضاً دیده شده مرزهای فمینیسم افراطی را نیز در نوردیده و به کرّات به وادی پست فمینیسم (پَسا زَناگرایی) دخول نموده ام. ولیکن گاهی مسائلی پیش می آید که اگر به زبان یا قلم آورده نشود دل و جان و ... به یکباره بسوزد که شاعر نیز می فرماید:
برفت ار به تو آن حال، بیان بایدت، ار نه
دل و جان و سه نقطه، به یکباره بسوزد [2]
حتماً برای شما هم پیش آمده که نامه ای، درخواستی، فرمی، کوفتی زهرماری را به اداره ای، سازمانی، شرکتی جایی ببرید و پس از پرسیدن هزاران سؤال با پاچه خوارانه ترین الحان از بی ادب ترین آدم ها و شنیدن دوصد توهین و تحقیر، دست آخر برسید به اتاقی پر از جماعت اناثی که به هر صورت به یکی از سه دسته ی زیر تعلق دارند:
الف: ظاهر آراسته، مرتب و نرمال با رفتاری موقر (حدود 0.7%)
ب: کثیف، زشت، بد بو، بی ادب و پر از موهای مختلف در نواحی مختلف صورت و ... (68%)
ج: نازدار، پر غمزه، کرم پودر اندود شده، با بکارگیری مواد آرایشی صورت به اندازه ی حداقل 30 گرم بر سانتیمتر مربع (بعنوان تمرین محاسبه کنید درصد گروه سوم را)
دسته ی اول که معمولاً کارشان را هم درست انجام می دهند (و اساساً ظاهر نرمال آنها نشان از شخصیت طبیعی آنها دارد) خدا حفظ شان کند.
بررسی دسته ی دوم نیز خارج حوصله ی تحقیق پیش روی شماست و خود مجالی دیگر می طلبد (فقط این نکته را خاطر نشان می سازد که این دسته از خواهران مخلص، بجز به چالش کشیدن نابهنجاری های اخلاقی، فرهنگ منحط غربی، مدرنیته و مدرنیزم، بهداشت و نظافت و مقوله های از این دست، کارکرد اجتماعی (مثبت) دیگری ندارند).
اما گروه سوم که مورد بحث ماست:
پیش از شروع بحث متذکر می شود که این مقوله در حوزه ی مطالعات بینارشته ای (interdiciplinary) قرار می گیرد که حوزه های مرتبط عبارتند از جانورشناسی، مخابرات، آب و فاضلاب و نهایتاً زیبایی شناسی ساحلی. از جانورشناسی شروع می کنیم:
ویژگی اصلی و لایتغیر این جانوران مکالمه های تلفنی آهسته [3] و پیوسته [4] آنان می باشد. در گذشته البته از تلفن های ثابت بیشتر استفاده می کرده اند، ولی با گذشت زمان و بدلیل جهش های ژنتیکی تکامل یافته و به موجودی «با تلفن همراه سخن گو» تبدیل شده است. البته برخی از گونه های آنان بدلیل زیستی محیطی مالی، دوره ی تکامل خود را کامل طی نکرده و در مرحله ی «بیشتر وقت ها با تلفن محل کار و ندرتاً با تلفن همراه سخن گو» باقی مانده اند. بررسی و سنجش دقیق «توان مکالماتی» آنان البته به مطالعات دقیق تر در شاخه ی مخابرات دارد، اما مطالعه ی رفتار سازمانی آنها بیشتر در زمینه ی آب و فاضلاب مطرح می شود که خود به دو زیرشاخه ی آب (مثلاً ریختن آب پاکی روی دست مشتری و یا ریختن آب سردی بر روی مشتری) و فاضلاب (مثلاً منتقل کردن ادامه ی خط سرنوشت ارباب رجوع به فاضلاب و یا به گه کشیدن برنامه های ارباب رجوع) تقسیم می شود. قبل از ادامه ی بحث دو نمونه واقعی/عملی را مطرح نموده در ادامه بعنوان مطالعه ی موردی (case study) آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
ادامه دارد انشاالله ...
_*_*_*_
[1] صنعت ادبی مورد استفاده در این بیت «صنعت وجدان بیدار» می باشد.
[2] «صنعت نگران تحتانی»
[3] پچ پچ
[4] یکسره، از بدو ورود تا ختم خروج
4 نظر:
راستش من هميشه به اين دسته سومي كه مي گي يه جورايي حسادت مي كنم يا حداقل اينكه دلم مي خواد از اين سر در بيارم كه چطور مي تونن تو زندگيشون آدمهايي پيدا كنن كه اين همه حرف براي گفتن بهش دارن
توسط parissa, در ۴:۰۹ بعدازظهر
فکر کنم برای اولین بار صنایع ادبی جدید وارد جهان وب می شه با این پست.
توسط Naser, در ۱۱:۳۱ بعدازظهر
فکر نکنم این صنعت وجدان بیدار باشه. این صنعت ملامتیه یا لوامه یا لوامیه هستش.
توسط علي دهقانيان, در ۳:۱۱ بعدازظهر
مثال برای صنعت وجدان بيدار
من از اول به تو گفتم که چه بی مهر و وفايم
عهد نابستن از آن به که ببندم و نپايم
توسط علي دهقانيان, در ۴:۳۱ بعدازظهر
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی