اجباری
اجباری
فکر می کنم بعد از مطلبی که امروز پست می کنم يک وقفه ی پنج يا شش هفته ای در بروز کردن وبلاگ پيش بياد. احتمالاً مطلب بعدی رو آخرای شهريور پست می کنم. اگرچه بيشتر چيزها تو اين مملکت دلائل کشکی دارند، ولی اين يکی دليل آشی داره! فردا دوره ی مقدس آش خوری رو شروع می کنم و البته يادآوری می کنم که هنوز آش پشت پا هم نپختيم. در انتها خاطر نشان می کنم معمولاً آقايون از مقارن شدن سربازی با دوره ی جنگ حس خوبی ندارند، ولی من هيچ نگرانی (از بابت جنگ ايران در سرزمين لبنان) ندارم، جاءالحق و زهق الباطل، ان باطل کان زهوقا.
3 نظر:
خوش بگذره رضا جون. رفتی جای منم خالی کن. راستی کدوم آموزشگاه میری؟
توسط علی فتحاللهی, در ۱۲:۴۷ قبلازظهر
قربانت. فکر کنم یه جاییه تو بزرگراه بابائی
توسط Unknown, در ۱:۳۶ قبلازظهر
تقبل الله اعمالکم و تجعل الله ترجیعکم الی المدینه شیراز و تسهل الله خدمت الاجباریکم
توسط ناشناس, در ۲:۴۰ بعدازظهر
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی