عرض حال

جمعه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۶

چگونه بخوانم؟ چگونه ببینم؟

یکی از بهترین تصمیماتی که گرفتم -و از زمانی که گرفتمش تا حالا هر روز محکم تر شده- اینه که بیشتر وقتی رو که برای دیدن فیلم و خوندن آثار ادبی در نظر می گیرم، صرف کارهای غیر ایرانی کنم. برای هر دوتاش مثال می زنم:
مثال اول (فیلم):
آخرین فیلم خارجی که دیدم (به لطف مهدی خان، یا مهدی جان معروف به Around Us) فیلم Talk to her بود که تا دو سه روز بعد از دیدن فیلم، هنوز لذت اون رو زیر پوستم حس می کردم. دستش درد نکنه که دو تا فیلم دیگه از همین کارگردان بهم داده تا ببینم.
آخرین فیلم های ایرانی که دیدم فیلم های خون بازی به کارگردانی رخشان بنی اعتماد (توی سینما) و آفساید به کارگردانی جعفر پناهی (توی خونه) بودند. دو تا از کارگردانان بزرگ سینمای نه چندان بزرگ ما. در مورد اولی که باید بگم تا دو سه روز وقتی یادم به وقتی که صرف دیدن فیلم کردم و پولی که بابت بلیط دادم می افتاد دچار همان احساس معروف تادسته می شدم. دومی هم انصافاً برای خالی نبودن عریضه بد نبود، هر چند که خیلی خندیدم، ولی این رو می شه گذاشت به حساب خوش خندگی من و البته اگه با یکی از دوستای بامزه تر از خودم (علی دهقانیان) می دیدم، خیلی بیشتر از این حرفا می خندیدم و به اتفاق، اعصاب حاضرین رو خرد می کردیم.
مثال دوم (ادبیات):
در حال حاضر مشغول خوندن دو کتاب «بچه های نیمه شب»[رمانی به ترجمه مهدی سحابی] و «بازنشستگی و داستان های دیگر»[ مجموعه داستان، اثر محمد محمدعلی] هستم. (البته خوبه، یعنی بد نیست، همیشه باید همین کار رو بکنم که تعادل برقرار بشه، اولی بهت حال میده برای پر کردن خلاء هنری و دومی حالتو می گیره برای جلوگیری از پر شدن ظرفیت هنری، یعنی یه وقت نترکی! (از مصدر ترکیدن لطفاً، نه از مصدر ترکمونیدن)) . البته به یکی دو سال اخیر هم که نگاه می کنم، تا جایی که حافظه ام یاری میده، همینطور بوده، به غیر از استثناهایی، آثار ایرانی فقط در بهترین حالَت، حالِت رو نمی گیرن. خلاصه یعنی تعطیل.
یافتن مثال های بیشتر را بعنوان تمرین به خواننده واگذار می کنیم.
نتیجه بحث: چقدر من کتاب می خونم! چقدر فیلم مبینم! من خیلی فرهیخته هستم!

11 نظر:

  • injast ke adam mige baba bikhial...
    vali khodaeesh natijeye vaghean bejaee bood!

    توسط Anonymous ناشناس, در ۵:۴۴ قبل‌ازظهر  

  • سلام
    نوشته قابل تاملي بود. من هم که فکر کردم ديدم که غير از ادبيات و موسيقي کلاسيکمون که بعضي وقت ها با اونها هم احساس بقول تو پرشدن ظرفيت هنري ميکنم در بقيه صور هنري نظر من هم همينه، ياد احساس خودم افتادم بعد از خواندن سووشون يا فيلم گوزن ها و قيصر. هميشه خيلي غافلگيرت ميکنه از اون لحاظ که بعد از ديدن يا خوندنش ميگي ااااا پس اين قيصر که ميگن اين بود؟
    اما همیشه یادت باشه که:
    هنر نزد ایرانیان است و بس!!!!
    راستی آقا مرسی که در وقت خنده و شادی از ما یاد میکنی

    توسط Blogger علي دهقانيان, در ۵:۲۸ بعدازظهر  

  • آقا حالا که به آلمودوار علاقه پیدا کردی حتما فیلم " ولور" رو ببین. من تازگی دیدمش فیلم خیلی خوبیه.

    توسط Blogger Forough, در ۹:۳۸ بعدازظهر  

  • علی جان سلام فکر نمی کردم نظر تو هم همین باشه. بهرحال از همدردی نسبتاً مفصلت متشکرم
    فروغ بابا سلام، چشم، اگه گیرم اومد حتماً نیگاش میکنم. ممنون از معرفی فیلم

    توسط Blogger Unknown, در ۱۱:۰۳ بعدازظهر  

  • این درسته به هرحال اگر اینجوری نباشه باید تعجب کرد چرا که مؤلفه های جامعه همه به هم مربوط هستن و اگرم تو یه چیزایی حرفی برای گفتن داریم عموما هموناییه که تا اواسط صفویه ایجاد شده. البته یه چیز دیگه هم به خصوص در حوزه شعر و داستان اینه که به نظرم اونایی هم که کارای خوبی کردن عموما تحت سانسور حکومت و حوزه به چشم نیومدن

    اما یه چیزی هست که من نمیدونم به خاطر این دوری یکی دو ساله من اینطوری حس میکنم یا واقعا اینطوریه که حتی نسبت به چند سال قبل هم انگار سطح فیلما پایین اومده. شما که اونجا هستید چی فکر میکنید؟

    توسط Blogger علی فتح‌اللهی, در ۴:۱۹ قبل‌ازظهر  

  • سلام رضا
    مي دونم ديره اما سال نو مبارك.
    همچنين مي خواستم بگم كه وبلاگ تكاني خوبي داشتي ، جالبه

    توسط Blogger See Sharp, در ۱:۲۷ بعدازظهر  

  • علی جان فتح اللهی، من هم موافقم که سطح فیلم ها پایین تر اومده، البته به نظر من ما صنعت سینما بشکل درست و حسابی که هیچ وقت نداشتیم، بیشتر فیلم های جشنواره ای بوده که اونا هم تو سال های اخیر سطحشون پایین اومده، هم جشنواره های داخلی و هم خارجی

    توسط Blogger Unknown, در ۳:۱۸ قبل‌ازظهر  

  • این که سطح اثر های ایرانی خیلی پایین تعجب نداره و چیز جدیدی نیست مثل همه چیزهای ایرانی پس نمی خواد غصه بخورید ولی در سطح تفکر ایرانی هست منظورم
    همون هایی که امروز سنگ تموم گذاشتن واسه رئیس جمهورشون

    توسط Anonymous ناشناس, در ۵:۱۶ قبل‌ازظهر  

  • فكر نكنم افغاني به لحاظ قدرت نويسندگي با نويسنده ي بچه هاي نيمه شب قابل مقايسه باشه.
    من خودم كه اسم اين كتاب افغاني رو هم نشنيدم. ولي بچه هاي نيمه شب ظاهرا يكي از بهترين نوشته هاي نويسنده اش هست.
    نمي دونم اين مثالم مناسبه يا نه؟ ببين فرض كن مي ياي تهران و با هم مي ريم از اون ساندويچي سر دمشق و دو تا بندري مي گيريم و مي زنيم توي رگ. مطمئنا به لحاظ كيفيت به پاي غذاهاي رستوران هاي درجه ي چند بالاي شهر نمي رسه ولي ممكنه به من و تو بيشتر از اون غذاها بچسبه. البته گاهي!

    توسط Blogger Naser, در ۳:۴۵ بعدازظهر  

  • فكر كنم نظر من بيشتر به نظر ناصر نزديك باشه. ببين من بخشي از صحبت هات رو قبول دارم ولي قياس كردن اين دو گروه چيزيه فراي پسنديدن يا نپسنديدن. شايد بهتر باشه يه مثال بزنم. ما چند وقت پيش "ولور" رو ديديم. بايد بگم فيلم عالي و فوق العاده ايه. از ديدنش خيلي لذت بردم و به ارزشش هم ايمان دارم ولي اين دليل نمي شه كه ديدن بار دهم فيلم مثلا "هامون" رو به ديدن دوباره ي "ولور" ترجيح ندم. يا اينكه فكر نكنم هنوز بتونم فيلمي رو كنار فيلم "يك اتفاق ساده" ي شهيد ثالث بذارم، لا اقل از بابت تاثيري كه روي من داشت. بنابراين شخصا با اينكه آثار ايراني در بهترين حالت حال آدم رو نمي گيرن موافق نيستم. در ضمن من اصلا از فيلم خون بازي بدم نيومد و به نظرم فيلم بدي كه نبود هيچ، بلكه ارزشهاي قابل قبولي هم داشت.

    توسط Anonymous ناشناس, در ۳:۴۸ بعدازظهر  

  • yalk to her bi nazire reza va oon sequnsesh ke marde az filmi ke dide tarif mikone ke rafte oon jaii ke bayad be nazare man dar cinema take...

    توسط Anonymous ناشناس, در ۷:۱۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی