به جای دو کلمه خشک و خالی
به جای دو کلمه خشک و خالی
کلیه ی اشعار زیر رو و اصلاً مطلب رو بطور کامل تقدیم می کنم به علی فتح اللهی
لابد برای شم هم پیش آمده است که به دوستی زنگ بزنید و از آن طرف سیم پیام گیر یا پاسخگوی اتوماتیک برایتان یک قطعه موسیقی بنوازد یا شعری زمزمه کند. بین ایرانیان با ذوق هستند کسانی که به جای دو کلمه خشک خالی، عدم حضور خود را با کلام منظوم در تلفن اعلام می کنند.
یکی از همین جماعت از دوست خود ع.ی که شاعری طناز (یعنی طنز پرداز!) است درخواست کرده بود برایش یک دوبیتی بسازد تا روی دستگاه ضبط کند. ایشان هم ساخته اند:
شرمنده از آنم که نباشم به سرایم
تا با تو سلامی و علیکی بنمایم
گر لطف کنی نمره و پیغام گذاری
پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم
اما کار به همین جا خاتمه پیدا نمی کند. درخواست دوست، راهنمای ذهن شاعر می شود که سری بزند به خانه شعرای پیشین و بیندیشد که اگر حافظ و خیام و فردوسی و دیگران در عصر Answering Machine زندگی می کردند چه کلامی روی این ماشین می گذاشتند.
و این است حاصل این تفرس:
در منزل حافظ:
رفته ام بیرون من از کاشانه خود، غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه خود، غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
آن زمان کو باز گردد خانه خود، غم مخور
در منزل سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده استم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم
در منزل خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از ما یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد
در منزل فردوسی:
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب
در منزل مولانا:
بهر سماع از خانه ام، رفتم برون رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم
در منزل منوچهری دامغانی:
از شرم به رنگ باده باشد مویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد مویم
در منزل باباطاهر عریان:
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
یکی از همین جماعت از دوست خود ع.ی که شاعری طناز (یعنی طنز پرداز!) است درخواست کرده بود برایش یک دوبیتی بسازد تا روی دستگاه ضبط کند. ایشان هم ساخته اند:
شرمنده از آنم که نباشم به سرایم
تا با تو سلامی و علیکی بنمایم
گر لطف کنی نمره و پیغام گذاری
پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم
اما کار به همین جا خاتمه پیدا نمی کند. درخواست دوست، راهنمای ذهن شاعر می شود که سری بزند به خانه شعرای پیشین و بیندیشد که اگر حافظ و خیام و فردوسی و دیگران در عصر Answering Machine زندگی می کردند چه کلامی روی این ماشین می گذاشتند.
و این است حاصل این تفرس:
در منزل حافظ:
رفته ام بیرون من از کاشانه خود، غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه خود، غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
آن زمان کو باز گردد خانه خود، غم مخور
در منزل سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده استم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم
در منزل خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از ما یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه، پاسخت خواهم داد
در منزل فردوسی:
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا برآید بلند آفتاب
در منزل مولانا:
بهر سماع از خانه ام، رفتم برون رقصان شوم
شوری برانگیزم به پا، خندان شوم، شادان شوم
برگو به من پیغام خود، هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم، جان تو را قربان شوم
در منزل منوچهری دامغانی:
از شرم به رنگ باده باشد مویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیام، پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد مویم
در منزل باباطاهر عریان:
تلیفون کرده ای جانم فدایت
الهی مو به قربون صدایت
چو از صحرا بیایم، نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت
3 نظر:
آقا خیلی باحال بودن این شعرا. خداییش کلی شاد شدم. دمت گرم
راستی رضا تو هم؟
توسط علی فتحاللهی, در ۱۲:۳۶ قبلازظهر
آقا ممنون از اينکه بالاخره اين شعرها رو گذاشتی
توسط علي دهقانيان, در ۲:۳۳ بعدازظهر
عجب هنرمنديه اين بابا!
جاي صائب و نظامي خاليه البته.
مرسي
كلي خوش گذشت
توسط Naser, در ۶:۱۵ بعدازظهر
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی