عرض حال

چهارشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۶

بازگشت ساز خاموش .


نگاهی به نحوه ی اجرای برخی از گوشه های افشاری (مانند عراق و رهاب یا رهاوی) در سرود مهر شاهدی دیگر بر این مدعاست. در مورد این دو اثر باید اضافه کنم که همین بخش هایی که تکیه ی بیشتری بر چارچوب سنتی موسیقی دارند، برای من زیبایی و جذایت بیشتری دارند. برای مثال تصنیف هفت ضربی (4+3) «ای سلسله ی موی» و قطعه ی پنج ضربی (3+2) «رخس راز» و نیز گوشه های آوازی که از آنها نام بردم به نظرم منسجم تر و زیباتر آمدند. در مقابل با تصنیف «نیایش» که در آن دوباره همان نیروی محرک کارهای پیشین گروه دیده می شود (با شعری نو، آهنگی نو و آوازی نو) به سختی ارتباط برقرار کردم. در مورد این تصنیف لازم است توضیحی اضافه کنم: یکی از ویژگی هایی که به تصنیف ها و ترانه ها زیبایی می بخشد، روان بودن است. روان بودن یعنی اینکه شنونده احساس نکند آهنگ به زور به تن شعر پوشانده شده است. بعنوان نمونه ای از تصنیف ناهموار (ناروان) می توان به تصنیف «خاموشی» (آهنگ: حسین علیزاده، شعر سیاوش کسرایی با صدای شهرام ناظری) در مجموعه کارهای چاووش اشاره کرد. شاید بتوان بعنوان یک متریک برای ارزیابی میزان روان بودن یک آهنگ به «سادگی به خاطر سپردن» اشاره کرد. تلاش کنید تصنیف نیایش را به ذهن بسپارید و از بر بخوانید. چند بار باید گوش کنید تا بر سر زبانتان بیفتد؟ البته منهای انتهای تصنیف که ظرف چند ثانیه از گوشه ی عراق افشاری به اصفهان و سپس به دشتی و با استفاده از نت های متغیر در گام دشتی و آن پایان عجیب که شنونده را در انتظار انتشار «سرود مهر 2» به حالت تعلیق نگه می دارد.
در مورد علیزاده: نیز مطلبی قابل توجه وجود دارد؛ جمله های تار علیزاده در بسیاری از بخش های این دو اثر –مثلاً گوشه ی عراق (آواز افشاری، شعر عطار) در سرود مهر- جمله های بریده بریده و نامنسجمی است که برای من تداعی گر شخص الکنی است که در جمعی شروع به سخن گفتن می کند و گاه با شلوغ حرف زدن سعی در پنهان کردن آشفتگی جملات خود را دارد. ضمناً نقش علیزاده در گروه در این دو اثر بسیار نزدیک شده است به نقش یک نوازنده ی بیس در یک گروه راک و یا کنترباس در یک گروه جز. بودنش به چشم نمی آید ولی نبودنش غیرقابل تحمل است.

جمع بندی: تا اینجا هنوز نتیجه گیری ایرانی نکرده ام (نتیجه گیری ایرانی یعنی اینکه بگویی عالی بود یا فتضاح بود (1و0) و البته اگر خیلی فازی باشی یک نمره بین 0 تا 20 بدهی). و اما نتیجه:
در آثار ساز خاموش و سرود مهر بخش هایی از کار گرایش بیشتری به چارچوب سنتی موسیقی دارند و بخش هایی بدنبال تعمیم قالب و یا قالب شکنی. بخش های سنتی تر همان درخشش، انسجام، زیبایی و نوستالژی همیشگی کارهای سنتی شجریان را دارند. بعنوان نمونه گوشه ی دشتستانی در ساز خاموش که گویی نقطه ی کانونی غم و اندوه موسیقی ایرانی است و گویی شجریان هزاران سال است که تنها نواگر این نغمه های جانگداز است.
اما در مورد بخش های فراسنتی، به نظر من برخی از قسمت ها مانند تصنیف ساز خاموش زیباتر و برخی از قسمن ها مانند تصنیف نیایش ضعیف تر هستند. مهمترین دلایلی که به نظر من می رسد عبارتند از:
• توجه به ظرفیت های شعری: ساختمان شعر شفیعی کدکنی در تصنیف ساز خاموش بسیار مناسب فضای تصنیف می باشد، اما چنین چیزی در مورد شعر سهراب در تصنیف نیایش وجود ندارد.
• توجه به ظرفیت های گام موسیقی: مقام هایی مانند دشتی (تصنیف ساز خاموش)، اصفهان، و ماهور ظرفیت های بسیارر زیادی برای گسترش نغمه ها و نوآوری در گوشه ها و جمله بندی ها دارند. در صورتیکه برخی از مقام ها مانند افشاری (تصنیف نیایش) به نظر نمی رسد چنین ظرفیتی را دارا باشند.
باری: محمدرضا شجریان همواره برای ما استاد شجریان بزرگ خواهد بود، همانطور که باز هم (در بخش هایی از همین دو اثر آخر) کارهایی تکرار نشدنی، در نهایت زیبایی و پیچیدگی از او می شنویم، که فقط با صدای او می توان شنید.
و حسین علیزاده بزرگ، خالق آثاری چون ترکمن (تکنوازی سه تار – راست پنجگاه) و نینوا (ارکستر سازهای زهی و نی - نوا) و ده ها اثر ماندگار دیگر، همواره استاد علیزاده، حتی اگر در ساز خاموش کار جدیدی از او نبینیم.
و کیهان کلهر، خالق اثر یکتای «شب، سکوت، کویر»، بار دیگر نشانه ای از نبوغ موسیقی اش را نمایان می کند، کسی که فضای کار دو بزرگ موسیقی را تحت تأثیر خود قرار می دهد.
و همایون شجریان که طی مدتی بسیار کوتاه در عرصه ی آواز نیز همچون تنبک نوازی جایگاهی رفیع یافت، همپای بزرگان موسیقی.
همواره کارهای این بزرگان افتخاری است برای جامعه هنری ایران و منتی بی منتها بر سر متصدیان نه چندان متعهد این کشور.
پایندگی و دوام آنها آرزوی مدام ماست.

2 نظر:

  • ممنون بابت مطلبت
    در ضمن اگه سی دی این اثر رو داری من با بابل تاخت می زنم!

    توسط Blogger parissa, در ۶:۰۴ قبل‌ازظهر  

  • خواهش می کنم، فقط باید بگم که من سی دی این اثر رو ندارم، کاست هاشون رو دارم، اونم روی نوار ایرانی. تازه اونم تو ماشین تو آفتاب مونده و بعضی جاها صدای استاد جویده جویده شده، مطالبی هم که نوشتم البته متاثر شده از این آفتاب خوردگی! حالا هر جور خودت صلاح می دونی، من که پایه ی تاخت هستم! خواستی خبرم کن

    توسط Blogger Unknown, در ۶:۵۵ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی