عرض حال

دوشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۶

میز گرد


اولی: منتقدان هنری ما بهترین رفتار ممکن رو با فعالین حوزه هنری ما می کنن. چطور؟ وقتی برای یک مثلاً فیلم، تئاتر یا موسیقی هیچ نقدی ننویسی، بدترین رفتار ممکن رو باهاش کردی، از صد تا فحش و فضیحت هم بدتره. بنابراین وقتی منتقدین محل سگ هم به آثار بی ارزش این جماعت نمی ذاردن آدم دلش خنک می شه. حقشون رو می ذارن کف دستشون.

دومی: آخرش که چی؟ فعلاً که این مردم هستن که محل سگ به منتقدین نمی ذارن و بیشتر خریدار چرت و پرت های همین جماعت هستن. طبیعیه که تولید کنندگان این بازار مکاره هم منتقدین رو تخم خودشون حساب هم نکنن. میخوان نقد بنویسن، میخوان ننویسن. وجودشون تو این معادلات تعریف نشده است. مثلاً شهریار، اسی، شراره و صد تای دیگه از این خواننده ها همراه با طرفداراشون به من و تو و منتقد و جامعه ی هنری می خندن.

سومی: حالا اصلاً کی گفته هر چی منتقد بگه وحی منزله؟ شاید منتقدای ما رفتن تو باغ اراجیف؟ و مردم و هنرمندای بدبخت روابط سالم و تعریف شده ی خودشون رو به شکل تاریخیش برقرار کردن! شاید جامعه ی منتقدین راه خودشو گم کرده؟

چهارمی: من اصلاً به جامعه ای به نام جامعه ی منتقدین توی این مملکت معتقد نیستم، اینکه هر روز یا حتی یه روز در میون یه بابایی پیدا بشه محض تنوع و تفنن و اظهار وجود و اظهار فضل در مورد یکی یه چیزایی بلغور کنه و بعد هم دوباره بره سر زندگیش و دیگه هم پیداش نشه، که نشد جامعه منتقدین؟ کدوم تضارب آراء؟ کدوم خط فکری؟ کدوم گرایش؟ سبک؟ شما وقتی یه نقد مثلاً فیلم از یه بابای مثلاً فرانسوی می خونی، حتی اگه روی یه تکه بریده روزنامه باشه - که نه اسم منتقد رو بدونی و نه اسم نشریه رو – با خوندن نهایتاً سه جمله می فهمی این نقد کار کیه و مال کدوم نحله است و خلاصه از فلسفه و جهان بینی پشت نقد گرفته تا روبنایی ترین دستاوردهای این تفکر، مدون و منسجم، از تو آش ماست معلومه. حالا منتقدای ما چی؟

4 نظر:

  • راستي اينكه نوشتي "برخورد دو جرم سنگين ...." براي تشبيه همكاري اين دوتا آدم با همديگه به نظرم يه مقداري گير داره!
    در چنين مواقعي (بر خورد دو جرم فلان ...)قاعدتا بايد يه اتفاق خاصي بيفته. مثلا انفجاري، انرژي اي چيزي. در حالي كه كارهايي كه اين دوتا با هم كردند فكر نمي كنم كه به عنوان شاخص ترين آثار اين دو تا شناخته شده باشند. اين طور نيست به نظرت؟ من از قول منتقدين موسيقي نوشتم البته و گرنه كه خودم توانايي داوري ندارم در اين زمينه
    سعيد جهانيان

    توسط Anonymous ناشناس, در ۱۰:۴۵ بعدازظهر  

  • يا الله ...
    آقا بعد از كلي وقت به روز كردي ها
    من از ساز خاموش نخوندم ديگه.
    بخونم ببينم چه كردين ...

    توسط Anonymous ناشناس, در ۱۲:۲۷ قبل‌ازظهر  

  • رضا نميتونم اينو نگم. از نقد دومت(ساز خاموش) خيلی خوشم اومد...خيلی...
    نظرت راجع به دشتستانی و کرد بيات حرف نداشت..انگار شجريان فقط بلد اينا رو بخونه...
    همچنين جواب آواز های عليزاده رو انصافا عجب تشبيهی کردی...
    در مورد تصنيف ساز خاموش هم به شدت شعر با موسيقی ميخونه... اونجا که با عصيان ميخونن ...جهان تشنه ی آواز تو بينم... بعد آواز هم عصيان گونه در حصار چهار گاه ميخونن... بعد بر ميگردن دوباره.. و کلی دگر از اين دست که شعر عجيب با موسيقی مطابقه امیر

    توسط Anonymous ناشناس, در ۶:۱۳ قبل‌ازظهر  

  • سعید جان، برخورد هنری دو استاد بزرگ الزاماً باعث بوجود آمدن یک شاهکار ماندگار نباید بشه، همونطور که در مورد بحث ما هم نشده، بلکه باعث شده هر کدام از طرفین کلی از مسیر خود منحرف بشن و کار متفاوتی -با هر نتیجه ای:قابل یا غیر قابل قبول- بکنن
    امیر جان مرسی، البته من و تو سلایق موسیقی مون خیلی شبیه بهمه، بهمین خاطر خیلی از مطالبم رو تصدیق می کنی، البته برای من تایید آدم با سابقه ای مثل تو خیلی ارزش داره

    توسط Blogger Unknown, در ۷:۱۵ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی