دیگران
دیگران
چند درصد از فکرهایی رو که درباره دیگرون ممکنه به ذهنتون برسه به خودشون میگین؟ اینجوری بگم: در روز چند جمله با اطرافیان تون در مورد خودشون حرف می زنید؟ و چند جمله در موردشون فکر می کنید؟ چند جمله در مورد اونایی که روزانه نمی بینینشون فکر می کنید؟ من فکر می کنم تعداد جمله هایی که به افراد (در مورد خودشون) میگم خیلی کمتر از جمله هاییه که در موردشون فکر می کنم.
حالا قضیه رو برعکس کنید:
فکر می کنید تعداد جمله هایی که اطرافیانتون در مورد شما فکر می کنن چقدره؟ به اضافه ی افکار کسانی که نمی بیننتون چقدر میشه؟
بازم من فکر می کنم چیزایی که دیگران در مورد خودم بهم میگن نسبت به چیزایی که نمیشه بهم بگن هیچی نیست. در روز ممکنه ده ها یا صدها جمله به ذهن هر کسی که شما رو میبینه و یا نمی بینه برسه و اصلاً نمی تونه بهتون بگه. یکی حالش ازت بهم می خوره و نمی تونه بهت بگه، یکی عاشقت میشه نمی تونه بگه، یکی حوصله ات رو نداره و فقط برات زورکی لبخند میزنه، یکی دلش برات تنگ میشه، ولی جالب نیست بهت بگه. یکی فکر می کنه پررویی، یکی فکر می کنه با حالی، یکی فکر می کنه دودری، ...
یادم افتاد به یه تیکه از فیلم رضا مارمولک. یه جایی حاج آقا یکی از پسر طلبه ها رو میبینه با یه دختری داره حرف میزنه، پسره خیلی جا می خوره و گیر میده به حاج آقا که ببخشید، من اون جوری که شما در مورد من فکر می کنید نیستم، هی حاج آقا بهش میگفت طوری نیست، اشکال نداره، دوباره پسره می گفت نه شما در مورد من اشتباه فکر می کنید، دوباره حاج آقا بهش می گفت بابا اشکال نداره، ول کن. باز پسره گیر داده بود که آخه من می دونم شما الان در مورد من چی فکر می کنین، خلاصه اعصاب حاج آقا خرد شد و برگشت بهش گفت عزیز من، من اصلاً به تو فکر نمی کنم! ول کن.
حالا قضیه رو برعکس کنید:
فکر می کنید تعداد جمله هایی که اطرافیانتون در مورد شما فکر می کنن چقدره؟ به اضافه ی افکار کسانی که نمی بیننتون چقدر میشه؟
بازم من فکر می کنم چیزایی که دیگران در مورد خودم بهم میگن نسبت به چیزایی که نمیشه بهم بگن هیچی نیست. در روز ممکنه ده ها یا صدها جمله به ذهن هر کسی که شما رو میبینه و یا نمی بینه برسه و اصلاً نمی تونه بهتون بگه. یکی حالش ازت بهم می خوره و نمی تونه بهت بگه، یکی عاشقت میشه نمی تونه بگه، یکی حوصله ات رو نداره و فقط برات زورکی لبخند میزنه، یکی دلش برات تنگ میشه، ولی جالب نیست بهت بگه. یکی فکر می کنه پررویی، یکی فکر می کنه با حالی، یکی فکر می کنه دودری، ...
یادم افتاد به یه تیکه از فیلم رضا مارمولک. یه جایی حاج آقا یکی از پسر طلبه ها رو میبینه با یه دختری داره حرف میزنه، پسره خیلی جا می خوره و گیر میده به حاج آقا که ببخشید، من اون جوری که شما در مورد من فکر می کنید نیستم، هی حاج آقا بهش میگفت طوری نیست، اشکال نداره، دوباره پسره می گفت نه شما در مورد من اشتباه فکر می کنید، دوباره حاج آقا بهش می گفت بابا اشکال نداره، ول کن. باز پسره گیر داده بود که آخه من می دونم شما الان در مورد من چی فکر می کنین، خلاصه اعصاب حاج آقا خرد شد و برگشت بهش گفت عزیز من، من اصلاً به تو فکر نمی کنم! ول کن.
3 نظر:
به نظر من آدم اگه بخواد مجموعه فكرايي كه ديگران در موردش مي كنند رو به مجموعه فكراي خودش اضافه كنه افكارش خيلي به هم مي ريزه.
توسط parissa, در ۵:۲۹ بعدازظهر
khob fek mikonam age az farda harkas bekhad fekrhasho dar morede bagheye bege dege sang ro sang ban nemishe, makhsosan age ye agha be ye khanom ya baraks bekhan in karo anjam bedan.
pas hamon behtar ke hame fekrashono bara khodeshon negah daran.
albate goftane va shenidane fekrha va matalebe mosbat hamishe bara hame mofid va jalebe.
man matalebe ghabliton ro ham khondam va lezat bordam, vaghean aksaresh jaleb bod.
be successful
توسط ناشناس, در ۵:۴۷ قبلازظهر
حالا اگه آدم بخواد آوار افکارش در مورد خودش رو روی اذهان مورد نظر خودش که با توجه به معیارای خودش می تونسته بگه،خراب کنه
اینم مورد بحث قرار بده چون وبلاگ من ازین جور خواننده ها محرومه
توسط ناشناس, در ۶:۰۹ قبلازظهر
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی