عرض حال

سه‌شنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۵

بازار سياه

تصور من از چيزی به نام بازار سياه هميشه در حال تغيير و تحول بوده. يه زمانی که بچه بودم تصويری که تو ذهنم داشتم عبارت بود از چند تا آدم بدبخت (از ما آدم های عادی بدبخت تر) که دور از چشم مأموران قانون دنبال فروش غيرقانونی کالا و بدست آوردن يه لقمه نون هستن. بعد که بزرگتر شدم فهميدم بعضی چيزهای گرون هم می فروشند، مثل داروهايی که قيمتش سر به فلک می زنه. مدتها پيش يه بار رفته بودم مولوی بازار حيوان ها را ببينم. يه پسر جوونی با يه پرايد و دو تا سگ تو ماشينش اومد گفت چی می خوای؟ گفتم چی داری؟ گفت هر چی بخوای. گفتم منظورت از هر چی بخوای همين دوتا سگه؟ گفت هر چی گفتی برات ميارم. فکر کردم لاف می زنه. بعداً يکی از دوستام گفت تو همشهری خونده يه خانواده ی اشرافی شمال تهران، برای باغ بزرگ خونه شون از بازار مولوی دوتا زرافه خريدن!
چند وقت پيش (تو دوره ی آموزشی سربازی) فرمانده کل نمايندگان ولايت فقيه در نيروهای مسلح (شايد هم عنوانش يک کمی فرق می کرد) در جلسه ای برای ما در مورد انرژی هسته ای صحبت می کرد. در مورد تکنولوژی دستگاه های سانتريفيوژ اورانيوم پرسيديم متخصصان ايرانی چطور به اين تکنولوژی رسيدن. گفت: چند تا دستگاه سانتريفيوژ از بازار سياه خريديم!!!، با مهندسی معکوس به دانش لازم رسيديم. در ادامه صحبت هاش هم يه جايی گفت که لازم نيست آمريکا و اروپايی ها از غنی سازی اورانيوم و آب سنگين ما که خودمان اعلام می کنيم برای اهداف نظامی نيست بترسند، اگر قرار باشد خبری باشد، بايد از کلاهک های هسته ای که چند وقت پيش در بازار سياه به فروش رسيد بترسند! بعد از فروپاشی اتحاد جماهير شوروی تعدادی از کلاهک های هسته ای موجود در انباری در اوکراين ناپديد می شه و در بازار سياه بفروش می رسه.
اين رو داشته باشيد در کنار اينکه در تمام طول مدت 8 ساله جنگ ايران و عراق شبانه روز خمپاره و توپ و موشک و هزار تا چيز ديگر مثل باران بر سر طرفين می باريد، در حاليکه ايران در تمام اين مدت بخاطر تحريم، حتی يک فشنگ نيز بطور رسمی خريداری نکرد. تمام خوراک تسليحات ايران در اين جنگ 8 ساله از يک جا تأمين می شد: بازار سياه. که من در بلبشوی اخبار مربوط به سعيد امامی يادم نيست کجا خواندم يکی از کسانی که خريد تسليحات را برای ايران انجام می داد سعيد امامی بود.
جالبه! اخيراً اين احساس بهم دست داده که فقط ده درصد از کالاهای موجود در بازار سياه در بازارهای قانونی هم پيدا می شه. شايد اصلاً تمام قوانين بين المللی و مللی و ايالتی و ولايتی و هرچی قانون تو هرجای دنيا نوشته شده و هر چی سازمان و نهاد وجود داره، از سازمان ملل بگير تا پاسگاه شماره 2 يکی از دهات جنوب شرقی جيبوتی، همه اش برای آدمای بی عرضه و فسقليه. واسه آدمايی که خيلی راحت تن به قانون ميدن.
من که خودم وقتی می بينم يه نفر توی يه صفی جلو ميزنه همش فکر می کنم الان آسمون به زمين می رسه. ديدی چيکار کرد؟ کار غير قانونی؟!!! واااااااااااااااااای!

4 نظر:

  • جالب بود. می توانی به این سیاهه بازار سیاه کلیه و خون و غیره رو هم اضافه کنی .

    توسط Blogger Naser, در ۴:۳۶ قبل‌ازظهر  

  • و همینطور بازار سیاه رأی

    توسط Blogger علی فتح‌اللهی, در ۵:۱۲ قبل‌ازظهر  

  • آره یکی دو شب پيش تو بی بی سی می گفت یه عده هستن که هر کی بخواد کلیه بخره یا بفروشه میره پیش اینا و اینا هم سریع براش یه معامله جوش میدن، دقیقاً اصطلاح جوش میدن رو استفاده می کرد

    توسط Blogger Unknown, در ۵:۳۶ بعدازظهر  

  • خب آخه كليه بايد جوش بخوره ديگه:))

    توسط Blogger Mehdi, در ۶:۱۱ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی