عرض حال

پنجشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۷

سقوط آزاد


وقتی متولد می شی انگار از هواپیما پریدی پایین.
سنین پنج سالگی و ده سال و بیست سال رو فقط یه بار پشت سر میذاری، مثل ارتفاع هزار متر و پونصد متر که وقتی پشت سر میذاریشون دیگه نمی تونی برگردی. در حال سقوط با آدم های دیگه ای که اونا هم در حال سقوط هستن، هماهنگ می شی، شکل درست می کنین، دست همدیگه رو میگیرین، می خندین، از همدیگه عکس و فیلم می گیرین.
سرعت سال ها با شتاب نه ممیز هشت دهم افزایش پیدا می کنه.
یواش یواش به آخرش فکر میکنی.
به زمین که نزدیک می شی احساس می کنی اون داره با سرعت فزاینده ای بهت نزدیک میشه.
بعضی ها قبل از تو پریده بودن، بعضی ها بعد از تو. خوش بحال اونایی که بعد از تو پریدن. یه عده هم هنوز نپریدن.
آخرین لحظه های پرتاب زمین به سمت صورتت متوجه می شی که اینجا خبری از چتر نجات نیست!
سرعت تو در فاصله ی یک متری زمین بیشتر از سرعتت در دو متریه!
یک سانتی متری بیشتر از دو سانتی متریه!
یک میلی متری بیشتر از دو میلی متریه!
یک میکرومتر: یه نفر تو راه می گفت وقتی به سطح زمین برسی با همین سرعت ازش رد میشی و ادامه میدی.
یک نانومتر: یه نفر دیگه میگفت میخوری به زمین و عین توپ بر میگردی.
اپسیلون: یه نفر دیگه می گفت ...
بوووووممممممممممم!!!

سه‌شنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۶

بهداشت روانی دانشجویان!

این هم از طنزهای هر روزه ی ایران زمین:
چهارمین سمینار سراسری «بهداشت روانی دانشجویان» توسط دانشگاه شیراز برگزار می شود. فکر کنم هنوز اعتصاب و اعتراض صنفی دانشجویان دانشگاه شیراز تموم نشده.